۶ رمضان ۱۴۳۸
ترجمه
و آنگاه که طایفهای از آنان گفتند ای اهل یثرب! دیگر [اینجا] جای شما نیست، برگردید؛ و گروهی از آنان از پیامبر ص رخصت میطلبند، میگویند: بدرستی که خانههای ما بیحفاظ است؛ در حالی که چنین نیست؛ قصدی جز فرار ندارند.
نکات ترجمه
«يثرب» اسم شهری است که امروزه «مدینه» خوانده میشود.[۱] از ماده «ثرب» گرفته شده است که این ماده به معنای ملامت کردن و گناه شخصی را به وی گوشزد کردن است: «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ» (يوسف/۹۲) (مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۷۳) و گفتهاند پیامبر ص چون وارد این شهر شد این اسم را که دلالت بر ملامت و عیب داشت برای نامیدن این شهر نامناسب میدانست و آن را «طیبه» یا «طابه» (به معنای پاک و دلپسند) نامید (لسان العرب، ج۱، ص۲۳۵) و در قرآن کریم هم، غیر از این مورد که مطلب از زبان منافقان نقل شده، هرجا خواسته از این شهر اسم ببرد، از کلمه «مدینه» استفاده کرده است (توبه/۱۰۱ و ۱۲۰؛ احزاب/۶۰؛ منافقون/۸)
این ماده تنها همین دو مورد در قرآن کریم به کار رفته است.
«مقام»
از ماده «قوم» (به معنای ایستادن) است که درباره این ماده و نیز کلمه «مقام» در جلسه۳۶۶ (http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-1/ ) توضیح داده شد.
در اینجا اشاره میشود که از میان قراء سبعه، تنها در قرائت حفص از عاصم به صورت «مُقام» قرائت شده و بقیه «مَقام» قرائت کردهاند (الکامل المفصل فی القرائات الاربعة عشر، ص۴۱۹) البته در میان قرائات شاذه و غیرمشهور السلمي و الأعرج و اليماني هم همانند حفص قرائت کردهاند؛ و البته علاوه بر قرائات سبعة مشهور، أبو جعفر، و شيبة، و أبو رجاء، و الحسن، و قتادة، و النخعي، و عبد اللّه بن مسلم، و طلحة نیز به صورت «مَقام» خواندهاند. (البحر المحيط فى التفسير، ج۸، ص۴۶۰) [۲]
طبری، که بر قرائت «مَقام» اصرار دارد، بر این باور است که «مَقام» اسم مکان است (مکان اقامت، جای ماندن) اما «مُقام» مصدر است (اقامت، ماندن) (جامع البيان، ج۲۱، ص۸۶) اما جوهری معتقد است هر دو کلمه هم به معنای «اقامت» و هم به معنای «موضع قیام» به کار میرود چرا که اگر از باب «قام يقوم» باشد، مصدرش «مَقام» خواهد بود و اگر از باب «أقام يُقيم» باشد، مصدرش «مُقام» میشود [و اسم مکان آنها در همین دو وزن هم، دقیقا به همین دو صورت خواهد بود.] (الصحاح، ج ۵، ص۲۰۱۷) و ظاهرا در قرآن کریم «مُقام» بوضوح در هر دو معنا به کار رفته: در معنای اسم مکان: «ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً» (فرقان/۶۶) و در معنای مصدری «دارَ الْمُقامَة» (فاطر/۳۵)؛ اما کاربردهای «مَقام» در معنای اسم مکان وضوح بیشتری دارد: «مَقامِ إِبْراهيم» (بقره/۱۲۵)، «خافَ مَقامَ رَبِّهِ» (الرحمن/۴۶) «كُنُوزٍ وَ مَقامٍ كَريمٍ» (شعراء/۵۸)، «وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَريمٍ» (دخان/۲۶)، «إِنَّ الْمُتَّقينَ في مَقامٍ أَمينٍ» (دخان/۵۱)، «وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ» (صافات/۱۶۴)، «يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً» (اسراء/۷۹) ، «أَيُّ الْفَريقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً» (مریم/۷۳)، «تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ» (نمل/۳۹) ، «فَآخَرانِ يَقُومانِ مَقامَهُما» (مائده/۱۰۷)، «كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامي» (یونس/۷۱)، «لِمَنْ خافَ مَقامي» (ابراهیم/۱۴)
کلمه «مقام» جمعاً ۱۸ بار در قرآن کریم به کار رفته است.
شأن نزول[۳]
حدیث
۱) از امام صادق درباره آیه «رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ: رضایت دادند که همراه برجایماندگان باشند» (توبه/۸۷ و ۹۳) سوال شد. فرمودند: منظور زنان است؛ آنها میگفتند « إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ: خانههای ما بیحفاظ است» و خانههایشان در اطراف شهر بود به نحوی که از خانههای مردم اندکی فاصله داشت؛ اما خداوند سخن آنان را دروغ خواند و فرمود: «آن خانهها بیحفاظ نیست، قصدی جز فرار ندارند» چرا که خانههایشان با دیوارهای بلند، و محصور و در امان بود.
تفسير العياشي، ج۲، ص۱۰۳؛ مجمع البيان، ج۸، ص۵۴۵ [۴]
عن عبد الله الحلبي قال سألته عن قوله: «رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ» فقال: النساء، إنهم قالوا إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ، و كانت بيوتهم في أطراف البيوت حيث يتفرد [يتقذر] الناس، فأكذبهم الله قال: «وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً» و هي رفيعة السمك حصينة.
تدبر
۱) «وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَريقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُريدُونَ إِلاَّ فِراراً»
این آیه و آیه قبل، دو مطلبی است که منافقان و بیماردلان مطرح کردند. با اینکه هم جمله قبل و هم جملات این آیه از جانب فرد یا افراد خاصی – و نه از جانب همه آنها – مطرح شده بود، در آیه قبل، این مطلب را که «خدا و پیامبرش جز فریب وعدهای ندادند»از قول همه آنان مطرح کردند؛ اما در این آیه با تعبیر «طائفة منهم … فریق منهم»، این مطالب را از قول برخی و برخی مطرح کرد.
شاید بتوان نتیجه گرفت که آن آیه قبل، منطق عمومی منافقان و بیماردلان بوده، که ثمره آن منطق، در این تحلیلهای مختلف بروز پیدا کرده است.
به نظر میآید دو جمله این آیه نیز دو محور کلان تحلیلها را نشان میدهد:
تحلیل عدهای از منافقان، ناظر به این است که:
« در مقابل قدرت و اجماع آنها، ما جایی نداریم و کاری از پیش نمیبریم، پس از موضعمان برگردیم» (ای اهل یثرب! دیگر [اینجا] جای شما نیست، برگردید)
و تحلیل عدهای دیگر، ناظر به این است که:
«خودمان مشکلات داریم، و آن مشکلات اولویت دارد به مشکلات ناشی از قبول اسلام و آرمانهای اسلامی» (بدرستی که خانههای ما بیحفاظ است)
تاملی با خویش
آیا این جملات به گوش شما آشنا نیست؟
۲) «وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَريقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ»
درباره اینکه این جمله «ای اهل یثرب! دیگر [اینجا] جای شما نیست، برگردید» گفته کیست، نظران زیر مطرح شده است:
الف. عبدالله بن اُبَیّ و اصحابش (نظر سدی، به نقل از مجمع البيان، ج۸، ص۵۴۵)
ب. منافقان طائفه بنیسالم (نظر مقاتل، به نقل از مجمع البيان، ج۸، ص۵۴۵)
ج. أوس بن قبطي و همفکرانش (نظر يزيد بن رومان، به نقل از مجمع البيان، ج۸، ص۵۴۵)
اما در مورد جمله دوم (کسانی که اجازه میگرفتند و میگفتند که خانههای ما بیحفاظ است)، صرفاً مطرح شده که اینها طائفههای بنیحارثه و بنیسلمه بوده است. (مجمع البيان، ج۸، ص۵۴۵)
۳) «وَ إِذْ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مُقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا»
با اینکه اسم یثرب با آمدن پیامبر ص به این شهر به «مدینةالنبی» تغییر کرده بود، چرا این منافقان از کلمه «یثرب» استفاده کردند. (خصوصا که خود قرآن هم در تمامی موارد دیگر از اسم «مدینه» استفاده کرده است؛ توضیح در نکات ترجمه)
الف. زنده کردن احساسات و شعارهای غیردینی در میان مسلمانان، یعنی چون دینداریشان سطحی است و اصیل نیست، نگاهشان به آب و خاک، هنوز بر پایههای قدیمی استوار است و اکنون فرصتی فراهم آمده تا این نگرشهای غیرمتکی به دین را دوباره زنده کنند. (ایستاده در باد، ص۱۸۶)
ب. ایجاد اختلاف بین مهاجرین و انصار: این سخن هم نوعی سرزنش و شماتت انصار را دارد و هم نوعی تحقیر و اتهام به مهاجرین؛ گویی اگر مهاجرین راه مدینه را در پیش نمیگرفتند یا اگر انصار از پذیرفتن مهاجرین ابا میکردند، و همان وضعیت «یثرب» قبل از اسلام برقرار بود، امروز به چنین مصیبتی مبتلا نمیشدیم. (ایستاده در باد، ص۱۸۶)
ج. چون منافقان سعى دارند مؤمنان را از فرهنگ دينى، حتّى در نامگذارى و اسامى، دور كنند. (تفسير نور، ج۹، ص۳۳۸)
د. وقتی میخواهند در مقابل پیامبر کارشکنی کنند، نیازمند ایناند تکیهگاهی برای مقبول جلوه دادن سخن خود بتراشند لذا با این تعبیر دغدغههای قومیتی و ناسیونالیستی را در مقابل دغدغه دینی زنده میکنند.
ه. …
۴) «يا أَهْلَ يَثْرِبَ لا مقامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا»
منظور از تعبیر «لا مقامَ لَكُمْ: جای شما نیست، برگردید» چیست؟
الف. دیگر اینجا (میدان کارزار) جای شما نیست؛ از جنگ فرار کنید و به خانههایتان در مدینه برگردید و جانتان را نجات دهید. (مجمع البيان، ج۸، ص۵۴۵؛ أنوار التنزيل (بیضاوی)، ج۴، ص۲۲۷؛ المیزان، ج۱۶، ص۲۸۶)
ب. دیگر جای باقی ماندن بر دین حضرت محمد ص نیست، به شرک برگردید و تسلیم مشرکان شوید تا سالم بمانید. (أنوار التنزيل، ج۴، ص۲۲۷)
ج. دیگر جای ماندن در مدینه نیست، به کفار پناهنده شوید تا به شما اجازه دهند که در مدینه بمانید. (أنوار التنزيل، ج۴، ص۲۲۷)
د. …
نکته تخصصی انسانشناسی
- خداوند انسان را که آفرید او را در بهشت «سکنی» داد (يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّة؛ بقره/۳۵؛ اعراف/۱۹)
- وقتی هم انسان را به زمین فرستاد به او فرمود که «لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ: شما را در زمین قرارگاهی هست» (بقره/۳۶؛ اعراف/۲۴)
- یکی از ابعاد مهم بهشت و جهنم هم همین قرارگاه و جایگاهی است که انسان دارد «ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً» یا «حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً» (دخان/۶۶ و۷۶).
در واقع یکی از نیازهای اصلی انسان این است که جایی برای قرار و ماندن داشته باشد (نیاز به مسکن) که این را قرآن کریم هم در وضعیت قبل از دنیا، هم در دنیا، و هم بعد از دنیای انسان مطرح کرده است؛
و منافقان برای برانگیختن احساسات مردم علیه دین، دقیقا روی همین نیاز سرمایهگذاری کردند که دیگر «جایی برای ماندن ندارید»
۵) «يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ»
مقصود از اینکه میگفتند خانههای ما «عورة: برهنه، بیحفاظ» است، چیست؟
الف. یعنی حصار محکمی ندارد و بسادگی میتوانند در آن وارد شوند (ابن عباس و مجاهد، نقل از مجمع البيان، ج۸، ص۵۴۵)
ب. یعنی خانههای ما خالی از مردان شده و میترسیم دزد به سراغش برود (حسن بصری، نقل از مجمع البيان، ج۸، ص۵۴۵)
ج. یعنی خانههای ما در سمتی است که دشمن میآید و ما نگران خانوادههایمان هستیم (قتادة، نقل از مجمع البيان، ج۸، ص۵۴۵)
د. …
۶) «يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُريدُونَ إِلاَّ فِراراً»
منافق، ترسو و بهانهگير است؛ به خاطر نداشتن شهامت، به جاى موضعگيرى صريح، بهانهجویى مىكند. (تفسیر نور، ج۹، ص۳۳۸)
[۱] . از الآبی نقل شده که این شهر در تورات یازده اسم دارد: المدينة، و طابة، و طيبة، و السكينة، و جابرة، و المحفة، و المحبوبة. و القاصدة، و المجبورة، و العذراء و المرحومة (شرح الكافي (للمولى صالح المازندراني)، ج۷، ص۳۷۱؛ مرآة العقول، ج۶، ص۲۲۴
[۲] . اختلاف قرائت:
لا مُقامَ لَكُمْ، و قرأ السلمي و الأعرج و اليماني و حفص: بضم الميم، فاحتمل أن يكون مكانا، أي لا مكان إقامة؛ و احتمل أن يكون مصدرا، أي لا إقامة. و قرأ أبو جعفر، و شيبة، و أبو رجاء، و الحسن، و قتادة، و النخعي، و عبد اللّه بن مسلم، و طلحة، و باقي السبعة: بفتحها، و احتمل أيضا المكان، أي لامكان قيام، و احتمل المصدر، أي لا قيام لكم. (البحر المحيط فى التفسير، ج۸، ص۴۶۰)
[۳] . در جلسه قبل اشاره شد که:
إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِراراً و هم الذين قالوا لرسول الله ص تأذن لنا نرجع إلى منازلنا- فإنها في أطراف المدينة و نخاف اليهود عليها- فأنزل الله فيهم إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ- إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرارا (تفسير القمي، ج۲، ص۱۸۸)
[۴] . عبارت مجمع همین مقدار است و البته از همین معلوم میشود سوال حلبی از امام صادق ع بوده است: فكذبهم الله تعالى فقال «وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ» بل هي رفيعة السمك حصينة عن الصادق (ع)
بازدیدها: ۸۹