ترجمه
مگر کسانی که ایمان آوردند و شایستهها انجام دادند و همدیگر را به حق توصیه، و یکدیگر را به صبر سفارش کردند.
اختلاف قرائت[۱]
«بِالصَّبْر» (و نیز «وَ الْعَصْر») را عموما به همین صورت قرائت کردهاند، اما در قرائت کمتر مشهوری (سلام، و نیز قرائت ابوعمرو در وقف) به صورت «بِالصَّبِر» (و نیز «وَ الْعَصِر») نیز قرائت شده است (البحر المحيط، ج۱۰، ص۵۳۹). [۲]
حدیث
۱) از امام صادق ع در توضیح این آیات «مگر کسانی که ایمان آوردند و شایستهها انجام دادند و همدیگر را به حق توصیه، و یکدیگر را به صبر سفارش کردند.» روایت شده است:
برگزیدگان از مخلوقانش را استثنا کرد هنگامی که فرمود «همانا انسان واقعاً در زیان است؛ مگر کسانی که ایمان آوردند» به ولایت حضرت علی، امیرالمومنین ع [«و کارهای شایسته انجام دادند» یعنی واجبات را ادا کردند] «و توصیه کردند به حق» یعنی دودمانشان و کسانی که باقی گذاشتند را به ولایت؛ و بدان توصیه کردند و بر آن صبر نمودند.
تفسير القمي، ج۲، ص۴۴۱؛ تفسير فرات الكوفي، ص۶۰۷[۳]
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ زَكَرِيَّا عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ: إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ فَقَالَ: اسْتَثْنَى أَهْلَ صَفْوَتِهِ مِنْ خَلْقِهِ حَيْثُ قَالَ: إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع [وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَدَّوُا الْفَرَائِضَ] وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ مَنْ خَلَّفُوا بِالْوَلَايَةِ وَ تَوَاصَوْا بِهَا وَ صَبَرُوا عَلَيْهَا.
۲) روایاتی درباره مصداق اعلای این آیه:
الف. زید بن ارقم جزء کسانی است که خطبه پیامبر ص در روز غدیر را روایت کرده است. وی در فرازی از روایت خود میآورد که رسول الله ص فرمود: به خدا سوگند که سوره والعصر در مورد علی ع نازل شد: به نام خداوند رحمتگستر همواره مهربان؛ سوگند به عصر؛ همانا انسان واقعاً در زیان است؛ مگر علی ع که ایمان آورد و به حق و به صبر رضایت داد.
التحصين لأسرار ما زاد من كتاب اليقين(ابن طاوس)، ص۵۷۸ و ۵۸۵؛ العدد القوية لدفع المخاوف اليومية (علامه حلی)، ص۱۷۶
من كتاب نور الهدى و المنجي من الردى .. فَقَالَ مَا هَذَا لَفْظُهُ:
أَبُو الْمُفَضَّلِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الشَّيْبَانِيُّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ جَرِيرٍ الطَّبَرِيُّ وَ هَارُونُ بْنُ عِيسَى بْنِ السِّكِّينِ الْبَلَدِيُّ قَالا حَدَّثَنَا حُمَيْدُ بْنُ الرَّبِيعِ الْخَزَّازُ قَالَ حَدَّثَنَا يَزِيدُ بْنُ هَارُونَ قَالَ حَدَّثَنَا نُوحُ بْنُ مُبَشِّرٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْوَلِيدُ بْنُ صَالِحٍ عَنِ ابْنِ امْرَأَةٍ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ وَ عَنْ زَيْدِ بْنِ أَرْقَمَ قَالَ: لَمَّا أَقْبَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ حَجَّةِ الْوَدَاعِ جَاءَ حَتَّى نَزَلَ بِغَدِيرِ خُمٍّ بِالْجُحْفَة ..
فِي عَلِيٍّ وَ اللَّهِ نَزَلَ سُورَةُ وَ الْعَصْرِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا عَلِيٌّ الَّذِي آمَنَ وَ رَضِيَ بِالْحَقِّ وَ الصَّبْر
ب. در برخی کتب اهل سنت از رسول الله ص در توضیح مصادیق اصلی این سوره روایت شده است:
«سوگند به عصر؛ همانا انسان واقعاً در زیان است»؛ این ابوجهل است؛ «مگر کسانی که ایمان آوردند و شایستهها انجام دادند و همدیگر را به حق توصیه، و یکدیگر را به صبر سفارش کردند» اینها حضرت علی ع و شیعیان اویند.
شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج۲، ص۴۸۲
أَخْبَرَنَا أَبُو عَمْرٍو الْبَسْطَامِيُّ بِقِرَاءَتِي عَلَيْهِ مِنْ أَصْلِهِ، أَخْبَرَنَا أَبُو أَحْمَدَ بْنُ عَدِيٍّ الْجُرْجَانِيُّ حَدَّثَنَا عِصْمَةُ بْنُ إِسْرَافِيلَ بْنِ بجماك قَالَ: حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْعَبَّاسِ الْبَصْرِيُّ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ رَبِيعَةَ الْقُرَشِيُّ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ سَعْدٍ الزُّهْرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ شِهَابٍ الزُّهْرِيِّ عَنْ أَبِي سَلَمَةَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ:
وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ [هُوَ] أَبُو جَهْلِ بْنُ هِشَامٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ [قَالَ: هُمْ] عَلِيٌّ وَ شِيعَتُهُ.
۳) از امام باقر ع روایت شده است که هنگامی که وفات پدرم امام سجاد ع نزدیک شده بود مرا در آغوش فشرد و فرمود:
فرزندم! تو را به چیزی وصیت میکنم که پدرم هنگامی که در شرف وفات بود سفارش کرد و آن چیزی است که پدرش به او سفارش کرده بود؛ پسرم! بر حق صبر و شکیبایی داشته باش هرچند که تلخ باشد.
الكافي، ج۲، ص۹۱
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِي مَنْصُورٍ عَنْ عِيسَى بْنِ بَشِيرٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع:
لَمَّا حَضَرَتْ أَبِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع الْوَفَاةُ ضَمَّنِي إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ يَا بُنَيَّ أُوصِيكَ بِمَا أَوْصَانِي بِهِ أَبِي حِينَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ وَ بِمَا ذَكَرَ أَنَّ أَبَاهُ أَوْصَاهُ بِهِ يَا بُنَيَّ اصْبِرْ عَلَى الْحَقِّ وَ إِنْ كَانَ مُرّاً.
۴) از امام باقر ع روایت شده است:
بهشت پیچیده در سختیها و [نیازمند] صبر است؛ پس هرکه بر سختیهای در دنیا صبر کرد، وارد بهشت شود؛ و جهنم پیچیده در لذات و شهوات است، پس هرکس به نفس خویش لذات و شهواتش را داد، وارد آتش شده است.
الكافي، ج۲، ص۸۹
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
الْجَنَّةُ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَكَارِهِ وَ الصَّبْرِ فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمَكَارِهِ فِي الدُّنْيَا دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ جَهَنَّمُ مَحْفُوفَةٌ بِاللَّذَّاتِ وَ الشَّهَوَاتِ فَمَنْ أَعْطَى نَفْسَهُ لَذَّتَهَا وَ شَهْوَتَهَا دَخَلَ النَّارَ.[۴]
تدبر
۱) «إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»
چرا برای زیانکار نشدن، بعد از ایمان و عمل صالح، دو شرط دیگر (توصیه همدیگر به حق؛ و توصیه همدیگر به صبر) را اضافه کرد؟
الف. اینها از باب ذکر خاص بعد از عام است (توصیه به حق، یکی از مصادیق عمل صالح است؛ و توصیه به صبر، یکی از مصادیق توصیه به حق است)؛ و این برای نشان دادنِ:
الف.۱. تاکید و اهتمام ویژه به این دو است؛ (المیزان، ج۲۰، ص۳۵۷)
الف.۲ آن است که کسی که اهل ایمان و عمل صالح است چنان شرح صدری نسبت به اسلام پیدا میکند که اهتمامی ویژه به گسترش حق و حقیقت و استقامت در این مسیر پیدا می کند (المیزان، ج۲۰، ص۳۵۷)
ب. میخواسته تذکر دهد که انسان را نباید صرفا در افق خودض (ایمان و عمل صالح او) تحلیل کرد؛ بلکه او موجودی اجتماعی است، و بشدت در تاثیر و تاثر با دیگران بسر میبرد:
اگر کسی،
اولا مدار این تاثیر و تاثر را بر مدار حق قرار ندهد،
و ثانیا در برابر مشکلات فراوانی که این زندگی اجتماعی بر او تحمیل میکند شکیبایی پیشه نکند،
حتما ایمان و عمل صالح وی ناکام خواهند ماند.
ج. ایمان، باوری درونی است و ناظر به حوزه شناخت و اعتقاد است؛ و عمل صالح، ناظر به حوزه رفتار است؛ اما علاوه بر این دو ساحت، در آدمی ساحت گرایشات نیزوجود دارد؛ و این ساحت را باید با تاکید متقابل بر حقگرایی و شکیباییورزی تقویت کرد.
د. …
۲) «إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا …»
در این آیه، اولین ویژگی که برای اینکه انسان دچار خسران نشود، برشمرد، «ایمان» بود.
ایمان چه نقشی در این زمینه دارد؟
الف. زندگی بر اساس «ایمان»، یعنی زندگیای که یک دسته از باورها را مبنای زندگی قرار میدهد.
نکته تخصصی انسانشناسی
از مهمترین تفاوتهای انسان با سایر حیوانات، این است که ذهن و عقل دارد و عمده زندگیاش را با تکیه بر آن و به صورت خودآگاه، و نه با تکیه بر غریزه پیش میبرد.
ایمان، یعنی انسان ساحت باورهایی که در ذهنش هست را جدی بگیرد. بسیاری از انسانها مدار زندگیشان، بر اساس «لذتجویی» و «هر چه پیش آید، خوش آید» است. چنین انسانی حقیقت خود را در افق حیوانیت خویش تعریف کرده، و طبیعی است که از مقصد حقیقیای که در پیش روی او قرار دارد، باز میماند. در مقابل، «مومن» کسی است که مبنای زندگی خود را بر اساس یک سلسله باورهای عمیق رقم میزند. توجه شود که در اینجا نه تعبیر «مسلمان» را به کار برد و نه متعلَّق «ایمان» را تصریح کرد. شاید بدین جهت که نشان دهد که چنین نیست که صرف انتساب شناسنامهای و ادعایی به اسلام، انسان را از خسران درآورد، بلکه
از طرفی شخص باید از افق مسلمانی فراتر رفته و در افق ایمانی قرار گرفته باشد (توضیح برتری اسلام بر ایمان در حجرات/۱۴)
و از طرف دیگر، اگر شخص «باورهای» خویش در زندگی را جدی بگیرد و برای آنها سرمایهگذاری کند، حتما به ایمان صحیح ره میبرد؛ و شاید با تعبیر «تواصوا بالحق»میخواهد نشان دهد که ایمانی واقعا ایمان است، که جهتگیریاش حق و حقیقت باشد؛ و خدا هم چون حق و حقیقت است، متعلق ایمان قرار میگیرد.
ب. …
۳) «إِلاَّ الَّذينَ … عَمِلُوا الصَّالِحاتِ …»
در این آیه، دومین ویژگی که برای اینکه انسان دچار خسران نشود، برشمرد، «انجام دادن شایستهها» بود.
چون «الصَّالِحاتِ» صیغه جمع است که بر سر آن «الـ» آمده، دلالت بر «شمول» می کند، یعنی «تمام کارهای شایسته».
با این تعبیر میخواهد نشان دهد که مومنی هم که گاه گناه میکند، (و چه بسا به خاطر گناهانش در برزخ یا در مواقف قیامت تا حدودی عذاب شود) نیز ضرر کرده است؛ تنها کسی ضرر نکرده که همه کارهای خوب را انجام دهد.
اما مقصود از انجام همه کارهای خوب چیست؟ مگر یک انسان چقدر عمر و امکانات دارد که بتواند همه کارهای خوب را انجام دهد؟
الف. مقصود این است که در هر کار حلال و حرامی که در برابرش پیش آید خدا را در نظر داشته باشد و بر اساس دستور خدا عمل کند (جلسه ۵۳۰، حدیث۳ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-41/)[۵] که در این صورت، هر کاری که انجام دهد کار شایسته است.
ب. شاید مقصود این است که به نحوی کار انجام دهد که کارهای دیگران هم به حساب او نوشته شود؛
مثلا از باب اینکه از ته دل از انجام هر کار خوبی خوشحال شود، که در حدیث است که کسی که به کار قومی رضایت داشته باشد از آنان محسوب میشود (الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ؛ نهجالبلاغه، حکمت۱۵۴؛ مَنْ رَضِيَ شَيْئاً كَانَ كَمَنْ أَتَاهُ؛ عيون أخبار الرضا ع، ج۱، ص۲۷۳)
یا از باب اینکه اعمال صالحی را در جامعه انجام دهد به نحوی که در دیگران موثر واقع شود و آنان را به انجام کار صالح تشویق نماید، که هر کس سنت نیکویی را در جامعه شایع کند معادل ثواب عمل هرکسی هم که آن را انجام دهد به حساب او نوشته میشود (قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يُنْقَصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَيْء. الکافی، ج۵، ص۹)[۶]
ج. …
۴) «إِلاَّ الَّذينَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ»
در این آیه، سومین ویژگی کسانی که دچار خسران نمیشوند، را «توصیه همدیگر به حق» دانست.
درباره اینکه این «حق» چیست، در میان مفسران دیدگاههایی مطرح شده است، مانند قرآن[۷]، ایمان به توحید[۸]، و … . اما به نظر میرسد حق با کسانی است که این را شامل هر حق و حقیقتی دانسته و گفتهاند این مفهومی است که حتی از امر به معروف و نهی از منکر هم گستردهتر است، زیرا امر به معروف تنها حوزه عمل را شامل میشود اما این شامل اعتقادات هم میشود.
این ویژگی چه تاثیری در زیانکار نشدن آدمی دارد؟
الف. درک حقیقت و باقی ماندن بر آن در زندگی دنیا با مشکلات متعددی مواجه است، از دشواری در فهم آن، تا تردیدافکنیها و وسوسههای شیاظین جن و انس، و انسانهای مومن باید دائما همدیگر را در این مسیر یاری رسانند تا بتوانند همچنان بر موضع حق باقی بمانند و دچار تردید نشوند.
ب. پایبندی به حق، در مقام عمل با سختیها و تلخیهای فراوان همراه است (حدیث۳) و یکی از اموری که هر کار سختی را بر شخص، آسان و قابل تحمل میکند، این است که ببیند دیگرانی هم هستند که آن موضع را دارند. در واقع خداوند از مومنان خواسته در مسیر پیمودن راه خدا دست همدیگر را بگیرند و با تقویت ارتباطات حقمحور بین خویش، برای همدیگر اطمینان قلبی ایجاد کنند.
ج.
۵) «إِلاَّ الَّذينَ … تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»
در این آیه، چهارمین ویژگی کسانی که دچار خسران نمیشوند، را «توصیه همدیگر به صبر و شکیبایی» دانست.
مقصود چیست؟ و این توصیه چه ضرورتی در این راستا دارد؟
الف. مقصود هر سه قسم صبر (صبر بر طاعت، صبر و خودداری از معصیت، و صبر بر مصیبت) است (المیزان، ج۲، ص۳۵۷)
ب. هشدار آن از باب واقعبینی است. در واقع، مسیر الی الله، مسیری است که با دشواریهای فراوان همراه است؛ و خداوند قرار نیست ثمره همه کارهای ما را بلافاصله و حتی در دنیا بدهد؛ از این رو، آن چیزی که پشتوانه ایمان است، این است که انسان اولا صبر داشته و انتظار نداشته باشد که اعمالش زودبازده باشد و ثانیا دائما این فضای صبوری را در میان مومنان بگستراند.
تاملی در جامعه و حکومت دینی
برخی گمان میکنند که چون مشکلات متعددی در کشور ما وجود دارد، پس کسانی که انقلاب کردند واقعا به اهدافشان نرسیدند.
در عین حال که بنای این سخن نه انکار مشکلات و نه توجیه آنهاست، اما باید تذکر دهیم که این گونه تحلیلها ناشی از نشناختن حقیقت پیمودن مسیر خداست. مسیر حق با سختیها و دشواریهای فراوان همراه است؛ و این انتظاری نابخردانه است که گمان کنیم همین که پیمودن مسیر حق را شروع کردیم دیگر همه امور بر وفق مراد خواهد بود. اتفاقا در مسیر حق هرچه جلوتر برویم آزمونها و ابتلائات سنگینتر و دشوارتری مواجه خواهیم شد. اساساً خود پدیده نفاق یک ابتلای خاص جامعه دینی است، و اگرچه باید تمام تلاش خود را انجام دهیم که با بالا بردن توان تجزیه و تحلیل و بصیرت مردم، جلوی نفوذ کلام منافقان را بگیریم، اما اینکه گمان کنیم میشود ارزشهای دینی را در جامعه گستراند، اما منافقی پدید نیاید و کسی از این ارزشها سوءاستفاده نکند، خیالی خام است.
وقتی یکی از مولفههای اصلی مصون ماندن از خسران، توصیه همیشگی به صبر است، یعنی پیمودن این مسیر در دنیا همواره با مشکلات جدی همراه خواهد بود.
ج. …
۶) «إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»
در روایات متعددی در کتب شیعه و نسی، حضرت علی ع مصداق اصلی این سوره معرفی شده و حتی این سوره را در شان ایشان دانستهاند (مثلا حدیث۱ و حدیث۲)
چرا؟
الف. ابنعباس در این زمینه گفته است: خداوند همه این خصلتها [که در این سوره آمده] را در حضرت علی ع جمع کرد:
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا: به خدا سوگند که او اولین مومنی بود که ایمان آورد؛
وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: او اولین کس از اهل زمین است که همراه رسول الله نماز گذارد و خدا را پرستید؛
وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ: یعنی به قرآن، و یاد گرفتن قرآن از رسول خدا ص در حالی که جوانی بیست و هفت ساله بود*
وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ: یعنی اینکه حضرت محمد ص علی ع را به صبر و شکیبایی از ُبرخورداری از] دنیا سفارش کرد و او را به حفاظت از فاطمه س و به جمع کردن قرآن بعد از رحلتش و به ادای دینش و به اینکه او را بعد از مرگش غسل دهد و … و او را به حفاظت از امام حسن و امام حسین ع سفارش کرد و این است مراد از «همدیگر را به صبر سفارش کردند». (شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج۲، ص۴۸۳)[۹]
ب. …
۷) «إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»
خداوند سوگند میخورد که انسان – از آن جهت که انسان است – در زیان است مگر کسانی که:
ایمان بیاورند؛
همه کارهای شایسته را انجام دهند؛
همدیگر را به حق توصیه کنند؛
همدیگر را به صبر و شکیبایی سفارش کنند.
تاملی با خویش
آیا این چهار ویژگی، در ما جمع است؛ یعنی:
آیا باورهایمان را جدی میگیریم و مهمترین هم و غمّمان تصحیح و ارتقای ایمانمان است یا در روزمرگی غوطهور شده و دین صرفا لقلقه زبانمان است و از آن دسته کسانی هستیم که امام حسین ع فرمود: بنده دنیایند و دین لقلقه زبانشان است و تا بلایی در رسد دینداران کم میشوند (تحفالعقول، ص۲۴۵)[۱۰]
آیا هر کاری که پیش رویمان قرار گیرد، در درجه اول، آن را با منافع دنیویای که در پی دارد (از سود مادی گرفته تا شهرت و اعتبار و …) ارزیابی میکنیم یا با تعالیم دین؛ و محور فعالیتهایمان، کار دلخواه است یا کار شایسته؟!
آیا خودمان واقعا درصدد یافتن حق و حقیقت هستیم و دیگران را هم به حق دعوت میکنیم یا تنها زمانی حق را قبول داریم که به نفعمان باشد؛ در نقد و چهبسا تخریب شخصیت همه افرادی که کوچکترین خطایی مرتکب میشوند درنگی نمیکنیم و در همان حال، اگر همان خطا از خودمان یا دوستانمان سر زند، انواع توجیهها برایش میآوریم؟!
آیا خودمان اهل صبر هستیم و دیگران را به صبر تشویق میکنیم، یا به غرغر زدن به وضع موجود و کاری نکردن برای حل مشکلات خو گرفتهایم؟!
[۱] . در تفسير القمي، ج۲، ص۴۴۱ آمده است:
قَرَأَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ وَ أَنَّهُ فِيهِ إِلَى آخِرِ الدَّهْرِ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ائْتَمَرُوا بِالتَّقْوَى وَ ائْتَمَرُوا بِالصَّبْرِ.
[۲] . قرأ سلام: و العصر بكسر الصاد، و الصبر بكسر الباء. قال ابن عطية: و هذا لا يجوز إلا في الوقف على نقل الحركة. و روي عن أبي عمرو: بالصبر بكسر الباء إشماما، و هذا أيضا لا يكون إلا في الوقف، انتهى.
و في الكامل للهزلي: و العصر، و الصبر، و الفجر، و الوتر، بكسر ما قبل الساكن في هذه كلها هارون و ابن موسى عن أبي عمرو و الباقون: بالإسكان كالجماعة، انتهى.
و قال ابن خالويه: وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ، بنقل الحركة عن أبي عمرو.
و قال صاحب اللوامح عيسى: البصرة بالصبر، بنقل حركة الهاء إلى الياء لئلا يحتاج أن يأتي ببعض الحركة في الوقف، و لا إلى أن يسكن فيجمع بين ساكنين، و ذلك لغة شائعة، و ليست شاذة بل مستفيضة، و ذلك دلالة على الإعراب، و انفصال عن التقاء الساكنين، و مادته حق الموقوف عليه من السكون، انتهى. و قد أنشدنا في الدلالة على هذا في شرح التسهيل عدّة أبيات، كقول الراجز: (أنا جرير كنيتي أبو عمر / أضرب بالسيف و سعد في العصر) يريد: أبو عُمَر. و العُصَر
[۳] . در روایت قمی «عبارت عملوا الصالحات» نیامده بود که آن را از فرات آوردیم؛ و در مجموع، متن و سند در روایت فرات اندکی متفاوت است:
قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ الْعَلَوِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتٌ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ [الصَّادِقِ] ع فِي قَوْلِهِ [قَوْلِ اللَّهِ] تَعَالَى إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ قَالَ اسْتَثْنَى اللَّهُ تَعَالَى أَهْلَ صَفْوَتِهِ مِنْ خَلْقِهِ حَيْثُ قَالَ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ. إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَدَّوُا الْفَرَائِضَ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ الْوَلَايَةِ وَ أَوْصَوْا ذَرَارِيَّهُمْ وَ مَنْ خَلَّفُوا بِالْوَلَايَةِ وَ بِالصَّبْرِ عَلَيْهَا.
[۴] . این روایات هم درباره صبر قابل توجه است:
أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ فُضَيْلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع ؛ و عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الصَّبْرُ مِنَ الْإِيمَانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا ذَهَبَ الرَّأْسُ ذَهَبَ الْجَسَدُ كَذَلِكَ إِذَا ذَهَبَ الصَّبْرُ ذَهَبَ الْإِيمَانُ. (الكافي، ج۲، ص۸۷-۸۸)
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ جَدِّهِ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: لَوْ لَا أَنَّ الصَّبْرَ خُلِقَ قَبْلَ الْبَلَاءِ لَتَفَطَّرَ الْمُؤْمِنُ كَمَا تَتَفَطَّرُ الْبَيْضَةُ عَلَى الصَّفَا (الكافي، ج۲، ص۹۲)
حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَيَابَةَ عَنْ أَبِي النُّعْمَانِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَوْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَنْ لَا يُعِدَّ الصَّبْرَ لِنَوَائِبِ الدَّهْرِ يَعْجِزْ. (الكافي، ج۲، ص۹۳)
أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّا صُبُرٌ وَ شِيعَتُنَا أَصْبَرُ مِنَّا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَيْفَ صَارَ شِيعَتُكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ قَالَ لِأَنَّا نَصْبِرُ عَلَى مَا نَعْلَمُ وَ شِيعَتُنَا يَصْبِرُونَ عَلَى مَا لَا يَعْلَمُونَ. (الكافي، ج۲، ص۹۳)
[۵] . قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: …. و ذِكْرُ اللَّهِ كَثِيراً أَمَا إِنِّي لَا أَقُولُ لَكُمْ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لَكِنْ ذِكْرُ اللَّهِ عِنْدَ مَا أَحَلَّ لَهُ وَ عِنْدَ مَا حَرَّمَ عَلَيْهِ (معانی الاخبار، ص۱۴۹)
[۶] . متن کامل این حدیث قبلا در جلسه ۴۰۳، حدیث۱ گذشت: http://yekaye.ir/al-ankaboot-29-6/
[۷] . قتاده و حسن بصری، به نقل مجمع البيان، ج۱۰، ص۸۱۵
[۸] . مقاتل، به نقل مجمع البيان، ج۱۰، ص۸۱۵
[۹] . حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ الْجُمَحِيُّ بِمَكَّةَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ حَدَّثَنَا سُفْيَانُ عَنِ ابْنِ جُرَيْجٍ عَنْ عَطَاءٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: جَمَعَ اللَّهُ هَذِهِ الْخِصَالَ كُلَّهَا فِي عَلِيٍ «إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا» كَانَ وَ اللَّهِ أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ إِيمَاناً «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» وَ كَانَ أَوَّلَ مَنْ صَلَّى وَ عَبَدَ اللَّهَ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِ» يَعْنِي بِالْقُرْآنِ، وَ تَعَلُّمِ الْقُرْآنِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ كَانَ مِنْ أَبْنَاءِ سَبْعٍ وَ عِشْرِينَ سَنَةً «وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر»ِ يَعْنِي وَ أَوْصَى مُحَمَّدٌ عَلِيّاً بِالصَّبْرِ عَنِ الدُّنْيَا وَ أَوْصَاهُ بِحِفْظِ فَاطِمَةَ وَ بِجَمْعِ الْقُرْآنِ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ بِقَضَاءِ دَيْنِهِ وَ بِغُسْلِهِ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ أَنْ يَبْنِيَ حَوْلَ قَبْرِهِ حَائِطاً لِئَلَّا تُؤْذِيَهُ النِّسَاءُ بِجُلُوسِهِنَّ عَلَى قَبْرِهِ وَ أَوْصَاهُ بِحِفْظِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فَذَلِكَ قَوْلُهُ: وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ .
[۱۰] . ً إِنَّ النَّاسَ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُونَ.
بازدیدها: ۲۹۲