ترجمه
همانا ما تو را بهحق بشارتدهنده و انذاردهنده فرستادیم؛ و هیچ امتی نیست جز اینکه در آن انذاردهندهای گذشت.
نکات ادبی
بَشيراً
قبلا بیان شد که ماده «بشر» را در اصل به معنای «ظهور چیزی همراه با حُسن و جمال» دانستهاند که از این ماده «بشرة» به معنای ظاهر پوست انسان (که نمایان است) معروف است؛ و «بشیر» هم در اصل به معنای «خوشسیما» بوده است، و وقتی «بشارت» در مقابل «انذار» به کار میرود، دلالت بر خبر خوش دادن (در مقابل بیم دادن) دارد. (معجم المقاييس اللغة، ج۱، ص۲۵۱)
جلسه ۵۳۴ http://yekaye.ir/al-ahzab-33-45/
همچنین توضیح داده شد که از نظر برخی، اصل این ماده، همین پوست ظاهری است و «بشارت» (= مژده دادن) را هم از این جهت بشارت گفتهاند که موجب انبساط در چهره (پوست صورت) شخص میشود. (مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۲۵)
جلسه ۱۶۵ http://yekaye.ir/sad-038-71/
نَذيراً
در جلسه قبل توضیح داده شد.
أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً
در این جمله «نا» فاعل و «ک» مفعولٌبه است و «بشیرا» و «نذیرا» هر دو حال هستند برای «ک» (که چهبسا بتوان این دو را حال برای فاعل هم دانست)؛
اما «بالحق» نقشهای مختلفی میتواند داشته باشد که با توجه به امکان استعمال یک لفظ در چند معنا همگی میتواند مد نظر بوده باشد:
حال برای مفعول باشد؛ یعنی أَرْسَلْناكَ مُحِقّاً، تو را در حالی که به حق هستی فرستادیم (الکشاف، ج۳، ص۶۰۸)
حال برای فاعل باشد؛ یعنی أَرْسَلْناكَ مُحِقّین، ما در حالی که به حق هستیم تو را فرستادیم (الکشاف، ج۳، ص۶۰۸)
صله برای مصدر محذوف (ارسال) باشد، یعنی أَرْسَلْناكَ إرسالا مصحوبا بالحق، فرستادن ما فرستادنی بحق بوده است (الکشاف، ج۳، ص۶۰۸)
متعلق به خود فعل «ارسلنا» و در مقام مفعول دوم باشد، یعنی ارسلناک بالدین الصحیح: تو را با دین صحیح فرستادیم (مجمعالبیان، ج۸، ص۶۳۳)
صله برای «بَشِيراً وَ نَذِيراً» باشد، یعنی بشيرا بالوعد الحق و نذيرا بالوعيد الحق، بشارتدهنده به وعده حق و انذار دهنده به وعید حق (الکشاف، ج۳، ص۶۰۸)
«أُمَّةً»
قبلا بیان شد که ماده «امم» در اصل به معانی «اصل» و «مرجع» به کار رفته (اُمّ به معنای «مادر» از همین ریشه است) و همچنین فعل «أمَّ» به معنای «قصد کرد» میباشد؛ و ظاهرا به همین جهت است که در معنای «جماعت» و «دین» هم به کار رفته است؛ در واقع، «امت» به جماعتی میگویند که قصد و هدف واحد و دین واحدی آنها را در کنار هم جمع کرده باشد.
تعبیر «أُمَّةً واحِدَةً» در قرآن کریم هم در مورد جماعتی که همه با جهتگیری الهی باشند به کار رفته (مانند همین آیه و مائده/۴۸ و نحل/۹۳) و هم در مورد جماعتی که همگان از خدا رویگردان شده باشند (زخرف/۳۳) و هم در مورد وضعیت بشر ابتدایی قبل از اینکه اختلافات میان آنها بروز کند (بقره/۲۱۳؛ یونس/۱۹).
جلسه ۱۲۶ http://yekaye.ir/houd-11-118/
علی بن ابراهیم قمی توضیح داده است که «أمت» در قرآن کریم در وجوه و معانی متعددی به کار رفته است:
مذهب: «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً» (بقره/۲۱۳) یعنی بر مذهب و دینی واحد.
جماعتی از مردم: «وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ» (قصص/۲۳)
یک نفر از مردم، که خداوند او را یک امت نامید: «إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِيفاً» (نحل/۱۲۰)
جنسهای مختلف همه جانداران «وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ» (فاطر/۲۴)
خاص امت حضرت محمد: «كَذلِكَ أَرْسَلْناكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ» (رعد/۳۰)
وقت: «وَ قالَ الَّذِي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ» (یوسف/۴۵) یعنی بعد از وقتی؛ و نیز «إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ» (هود/۸)
کل خلایق: «وَ تَرى كُلَّ أُمَّةٍ جاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتابِهَا» (جاثیه/۲۸) و نیز «وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ» (نحل/۸۴) و مانند آن فراوان است. (تفسير القمي، ج۱، ص۳۲۳)[۱]
خَلا
ماده «خلو» در اصل دلالت دارد بر عاری بودن چیزی از چیزی، و از این ماده، تعابیر «خالی بودن» و «خلوت» در زبان فارسی هم رایج است. (معجم مقاييس اللغة، ج۲، ص۲۰۵)
«خَلاء» به مکانی گفته میشود که هیچ پوششی از حیث ساختمان و … نداشته باشد، و بدین ترتیب «خُلُوّ» هم در مورد زمان به کار میرود و هم در مورد مکان، اما چون در مورد زمانِ گذشته به کار میرود، تعبیر «خلا الزمان» به معنای «زمان گذشت و رفت» میباشد و این معنای «گذشتن و سپری شدن» برای این کلمه در قرآن کریم زیاد به کار رفته است: (وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ، آل عمران/۱۴۴؛ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ، رعد/۶؛ تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ بقرة/۱۴۱؛ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ، آل عمران/۱۳۷؛ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ، فاطر/۲۴؛ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ،بقرة/۲۱۴؛ وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَيْظِ، آل عمران/۱۱۹) (مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۹۷)
و بدین معنا گاه به صورت اسم فاعل در وصف زمانها (الایام خالیه و القرون الخالیه و …) به کار میرود (كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ؛ حاقة/۲۴) و به معنای روزهای سپری شده است (معجم مقاييس اللغة، ج۲، ص۲۰۴)
تعبیر «خلا الی فلان» به معنای آن است که در خلوت به هم رسیدند (وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ، بقرة/۱۴؛ خَلا بَعْضُهُمْ إِلى بَعْض، بقره/۷۶) (مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۹۸)
این ماده وقتی به باب تفعیل میرود و مثلا گفته میشود «خَلَّيْتُ فلانا» یعنی او را در خلوت رها کردم؛ و به همین مناسبت به هر رها کردنی «تخلیه» گفته میشود؛ مثلا «فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ» (توبه/۵) (مفردات ألفاظ القرآن، ص۲۹۸)
برخی تذکر دادهاند که این معنای بیان شده ناظر به ماده «خلو» است و این ماده با ماده «خلی» که برای کندن گیاهان به کار میرود و ماده «خلأ» که به معنای استقرار («خلأ فیه» یعنی همچنان در مکانش باقی ماند) است متفاوت است. (التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج۳، ص۱۳۷)[۲]
ماده «خلو» و مشتقاتش جمعا ۲۸ بار در قرآن کریم به کار رفته است و اگر تمایز مادههای «خلی» و «خلأ» از «خلو» را بپذیریم، ظاهرا این دو ماده در قرآن کریم به کار نرفته است.
حدیث
۱) از امام جواد ع روایت شده که فرمود:
ای جماعت شیعه! با سوره «انا انزلناه» (سوره قدر) با مخالفانتان بحث کنید تا پیروز شوید، که به خداوند سوگند آن حجتی است بر خلایق بعد از رسول خدا ص و همانا آن ملکه دین شماست و غایت علم ما*
ای جماعت شیعه! با «حم، قسم به کتاب مبین، همانا ما آن را در شبی مبارک نازل کردیم، همانا ما انذاردهندگان بودیم» (دخان/۱-۳) با مخالفانتان بحث کنید که همانا این خاص والیان امر پس از رسول الله ص است.*
ای جماعت شیعیان: همانا خداوند تبارک و تعالی میفرماید «و هیچ امتی نیست جز اینکه در آن انذاردهندهای گذشت.»
گفته شد: یا اباجعفر! انذاردهندهاش حضرت محمد ص است!
فرمود: درست گفتی؛ اما آیا او که انذاردهنده بود از زمان بعثتش در تمام نقاط زمین زنده و حاضر بود؟
سوال کننده گفت: خیر.
فرمود: آیا کسی را او که بفرستد، انذاردهنده او نیست همان گونه که خود حضرت محمد ص را که خدا فرستاده بود انذاردهنده از جانب خدا بود؟
گفت: بله.
فرمود: پس به همین ترتیب، حضرت محمد ص از دنیا نرفت مگر اینکه انذاردهنده ای را برانگیخته بود.
گفت: اگر بگویم نه، باید اذعان کنم که رسول الله حق کسانی که در صلب مردان از امتش بودند را ضایع گردانیده است! سپس گفت: آیا قرآن کفایتشان نمی کرد؟
فرمود: بله، به شرطی که مفسری برایش بیابند!
گفت: آیا پیامبر تفسیرش نکرد؟
فرمود: [کل] آن را برای یک نفر تفسیر کرد و برای امت شءن آن یک نفر را بازگو نمود و او علی بن ابیطالب است.
سوالکننده گفت: یا اباجعفر! این [نکته که فرمودید] مطلب خاصی است که عامه مردم تحملش نمیتوانند بکنند!
فرمود: خداوند ابا دارد از اینکه تا پیش از آنکه زمانی که قرار است دینش در آن ظاهر شود [یا: دینش بر همه غلبه کند] جز در سرّ و خفا پرستیده شود، همان گونه که رسول الله ص همراه با خدیجه [دینداریشان به دین اسلام را] مخفی می کردند تا اینکه دستور به آشکار کردن آمد.
گفت: آیا صاحب این دین را سزد که مخفی کند؟
فرمود: آیا علی بن ابیطالب روزی که همراه با رسول الله ص اسلام آورد تا زمانی که [پیامبر ص] امرش را اظهار فرمود مخفی نکرد؟
گفت: بله.
فرمود: امر ما نیز چنین است تا موعدش برسد.
*پینوشت:
حجت آوردن با سوره قدر به این است که سوال شود با توجه به اینکه فعل «تنزلُ الملائکه» مضارع است و هر سال در شب قدر فرشتگان نازل میشوند، وقتی پیامبر ص از دنیا رفت، بر چه کسی نازل میشوند؟!
الكافي، ج۱، ص۲۵۰
مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْعَبَّاسِ بْنِ الْحَرِيشِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع قَالَ …
وَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِسُورَةِ «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ» تَفْلُجُوا فَوَ اللَّهِ إِنَّهَا لَحُجَّةُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِنَّهَا لَسَيِّدَةُ دِينِكُمْ وَ إِنَّهَا لَغَايَةُ عِلْمِنَا
يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِ «حم وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ» فَإِنَّهَا لِوُلَاةِ الْأَمْرِ خَاصَّةً بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص
يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ»
قِيلَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ نَذِيرُهَا مُحَمَّدٌ ص!
قَالَ صَدَقْتَ فَهَلْ كَانَ نَذِيرٌ وَ هُوَ حَيٌّ مِنَ الْبِعْثَةِ فِي أَقْطَارِ الْأَرْضِ؟
فَقَالَ السَّائِلُ لَا.
قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَ رَأَيْتَ بَعِيثَهُ أَ لَيْسَ نَذِيرَهُ كَمَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص فِي بِعْثَتِهِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ نَذِيرٌ؟
فَقَالَ بَلَى.
قَالَ فَكَذَلِكَ لَمْ يَمُتْ مُحَمَّدٌ إِلَّا وَ لَهُ بَعِيثٌ نَذِيرٌ
قَالَ فَإِنْ قُلْتُ لَا فَقَدْ ضَيَّعَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ فِي أَصْلَابِ الرِّجَالِ مِنْ أُمَّتِهِ؛ قَالَ وَ مَا يَكْفِيهِمُ الْقُرْآنُ؟
قَالَ بَلَى إِنْ وَجَدُوا لَهُ مُفَسِّراً!
قَالَ وَ مَا فَسَّرَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص؟
قَالَ بَلَى قَدْ فَسَّرَهُ لِرَجُلٍ وَاحِدٍ وَ فَسَّرَ لِلْأُمَّةِ شَأْنَ ذَلِكَ الرَّجُلِ وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع.
قَالَ السَّائِلُ يَا أَبَا جَعْفَرٍ كَانَ هَذَا أَمْرٌ خَاصٌّ لَا يَحْتَمِلُهُ الْعَامَّةُ!
قَالَ أَبَى اللَّهُ أَنْ يُعْبَدَ إِلَّا سِرّاً حَتَّى يَأْتِيَ إِبَّانُ أَجَلِهِ الَّذِي يَظْهَرُ فِيهِ دِينُهُ كَمَا أَنَّهُ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ مَعَ خَدِيجَةَ مُسْتَتِراً حَتَّى أُمِرَ بِالْإِعْلَانِ.
قَالَ السَّائِلُ يَنْبَغِي لِصَاحِبِ هَذَا الدِّينِ أَنْ يَكْتُمَ؟
قَالَ أَ وَ مَا كَتَمَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع يَوْمَ أَسْلَمَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص حَتَّى ظَهَرَ أَمْرُهُ؟
قَالَ بَلَى.
قَالَ فَكَذَلِكَ أَمْرُنَا حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتابُ أَجَلَهُ.
۲) زندیقی خدمت امام صادق ع میرسد و سوالاتی از ایشان میپرسند که فرازهایی از آن قبلا گذشت.[۳] در فرازی میگوید:
به من خبر بدهید از مجوسیان [زرتشتیان] که آیا خداوند برایشان پیامبری مبعوث فرمود؟ چون من در آنها مکتوبات حکیمانه و موعظههایی رسا و مَثَلهایی شفابخش دیدهام؛ آنان به ثواب و عقاب اقرار دارند و احکام شرعیای دارند که بدان عمل میکنند.
امام صادق ع فرمود: «هیچ امتی نیست جز اینکه در آن انذاردهندهای گذشت.» و خداوند پیامبری را با کتابی از نزد خداوند به سویشان مبعوث فرمود، اما او را انکار کردند و با کتابش مخالفت ورزیدند. …
الإحتجاج (للطبرسي)، ج۲، ص۳۴۶
وَ مِنْ سُؤَالِ الزِّنْدِيقِ الَّذِي سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ مَسَائِلَ كَثِيرَة …
قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَنِ الْمَجُوسِ أَ فَبَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهِمْ نَبِيّاً فَإِنِّي أَجِدُ لَهُمْ كُتُباً مُحْكَمَةً وَ مَوَاعِظَ بَلِيغَةً وَ أَمْثَالًا شَافِيَةً يُقِرُّونَ بِالثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ وَ لَهُمْ شَرَائِعُ يَعْمَلُونَ بِهَا قَالَ ع مَا «مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ» وَ قَدْ بُعِثَ إِلَيْهِمْ نَبِيٌّ بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَأَنْكَرُوهُ وَ جَحَدُوا كِتَابَه …
۳) از امام صادق ع روایت شده است:
همانا خداوند تبارک و تعالی بندگان را از راههای هدایت باخبر نمود و در آن راهها برایشان منارههایی وضع نمود و بدانان خبر داد که چگونه آن راه را بپیمایند و فرمود «و حقّا كه من بسيار آمرزندهام كسى را كه توبه كند و ايمان آورد و عملهاى شايسته كند، سپس هدايت يابد» (طه/۸۲) و فرمود : «خدا فقط از تقواپيشگان مىپذيرد.» (مائده/۲۷) پس هرکه تقوای الهی را در آنچه به او امر کرده در پیش گیرد در حالی به ملاقات خدا نائل شود که بدانچه حضرت محمد ص آورده است مومن باشد،
اما هیهات هیهات که قومی از دست رفتند و مردند پیش از آنکه هدایت یابند و گمان کردند که ایمان آورده اند در حالی که از حیثی که نمی دانند شرک ورزیدند.
همانا کسی که از در وارد خانه شود هدایت یافته است و کسی که راه دیگری در پیش گیرد راه هلاکت را پیموده است.
خداوند طاعت ولیّ امر خود را به طاعت رسولش گره شد و طاعت رسولش را به طاعت خویش؛ پس هرکه طاعت آنان که ولی امرند را ترک کند نه خدا را اطاعت کرده است و نه رسولش را، و این همان اقرار است بدانچه از نزد خداوند عز و جل نازل شده است که «نزد هر مسجدی زینتتان را برگیرید» (اعراف/۳۱) و به دنبال خانههایی باشید که «خدا رخصت داده كه رفعت يابند و نامش در آنها ياد شود» (نور/۳۶) و او به شما خبر داد که آنان «مردانى كه هيچ تجارت و خريد و فروشى آنها را از ياد خدا و برپا كردن نماز و پرداختن زكات مشغول نمىكند، از روزى مىترسند كه دلها و ديدهها در آن دگرگون شود» (نور/۳۷)
همانا خداوند پیامبرانی را برای امر خویش، خالص و ممتاز بین خلق گرداند؛ سپس آنان را در تصدیق به این امر خود در انذاراتی که فرموده ، خالص و ممتاز گرداند و فرمود « هیچ امتی نیست جز اینکه در آن انذاردهندهای گذشت.» (فاطر/۲۴)
سرگردان شد کسی که جاهل ماند و هدایت یافت کسی که بصیرت یافت و تعقل کرد، که همانا خداوند عز و جل میفرماید «در حقيقت، چشمها كور نيست ليكن دلهايى كه در سينههاست كور است.» (حج/۴۶) و چگونه هدایت یابد کسی که بصیرت ندارد و چگونه بصیرت داشته باشد کسی که تدبر نمیکند.
از رسول خدا ص و اهل بیتش پیروی کنید و بدانچه از نزد خداوند نازل شده اقرار نمایید و نشانههای هدایت را تعقیب کنید که همانا آنان علامتهای امانت و تقوایند و بدانید که اگر کسی حضرت عیسی بن مریم ع را انکار کند و نبوت بقیه پیامبران را اقرار نماید واقعا ایمان نیاورده است؛
راه را با جستجو کردن از منارهها بیابید و از پشت حجابها در پی نشانهها و ردپاها باشید تا دینتان را کامل کنید و به خداوند که پروردگارتان است ایمان آورید.
الكافي، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۲ و ج۲، ص۴۷-۴۸
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: …[۴]
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَخْبَرَ الْعِبَادَ بِطُرُقِ الْهُدَى وَ شَرَعَ لَهُمْ فِيهَا الْمَنَارَ وَ أَخْبَرَهُمْ كَيْفَ يَسْلُكُونَ فَقَالَ «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى» وَ قَالَ «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» فَمَنِ اتَّقَى اللَّهَ فِيمَا أَمَرَهُ لَقِيَ اللَّهَ مُؤْمِناً بِمَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ ص هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ فَاتَ قَوْمٌ وَ مَاتُوا قَبْلَ أَنْ يَهْتَدُوا وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ أَشْرَكُوا مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّهُ مَنْ أَتَى الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا اهْتَدَى وَ مَنْ أَخَذَ فِي غَيْرِهَا سَلَكَ طَرِيقَ الرَّدَى وَصَلَ اللَّهُ طَاعَةَ وَلِيِّ أَمْرِهِ بِطَاعَةِ رَسُولِهِ وَ طَاعَةَ رَسُولِهِ بِطَاعَتِهِ فَمَنْ تَرَكَ طَاعَةَ وُلَاةِ الْأَمْرِ لَمْ يُطِعِ اللَّهَ وَ لَا رَسُولَهُ وَ هُوَ الْإِقْرَارُ بِمَا أُنْزِلَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ «خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» وَ الْتَمِسُوا الْبُيُوتَ الَّتِي «أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ» فَإِنَّهُ أَخْبَرَكُمْ أَنَّهُمْ «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ» إِنَّ اللَّهَ قَدِ اسْتَخْلَصَ الرُّسُلَ لِأَمْرِهِ ثُمَّ اسْتَخْلَصَهُمْ مُصَدِّقِينَ بِذَلِكَ فِي نُذُرِهِ فَقَالَ «وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ» تَاهَ مَنْ جَهِلَ وَ اهْتَدَى مَنْ أَبْصَرَ وَ عَقَلَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ «فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ» وَ كَيْفَ يَهْتَدِي مَنْ لَمْ يُبْصِرْ وَ كَيْفَ يُبْصِرُ مَنْ لَمْ يَتَدَبَّرْ اتَّبِعُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ أَهْلَ بَيْتِهِ وَ أَقِرُّوا بِمَا نَزَلَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ اتَّبِعُوا آثَارَ الْهُدَى فَإِنَّهُمْ عَلَامَاتُ الْأَمَانَةِ وَ التُّقَى وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَوْ أَنْكَرَ رَجُلٌ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ ع وَ أَقَرَّ بِمَنْ سِوَاهُ مِنَ الرُّسُلِ لَمْ يُؤْمِنْ اقْتَصُّوا الطَّرِيقَ بِالْتِمَاسِ الْمَنَارِ وَ الْتَمِسُوا مِنْ وَرَاءِ الْحُجُبِ الْآثَارَ تَسْتَكْمِلُوا أَمْرَ دِينِكُمْ وَ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ.
تدبر
۱) «إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فيها نَذيرٌ»
خداوند در مورد پیامبر ص میفرماید که ما به حق تو را بهحق بشارتدهنده و انذاردهنده فرستادیم؛
چرا که هیچ امتی نیست جز اینکه در آن انذاردهندهای گذشت.
اگر این مطلب را به خاتم پیامبران بودن پیامبر ص گره بزنیم نتیجه میشود که پیامبر و دین او (احادیث ۱ و ۳) برای انذار تمامی امتها تا قیامت کافی است.
تاملی با خویش
آیا این مطلب را ما باور داریم؟
یا غلبه ظاهری دنیای غرب از سویی،
و کمکاریمان در شناخت و ارائه معارف اسلام از سوی دیگر،
کاری کرده که گمان میکنیم که …!
۲) «إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً»
همانا ما تو را بهحق بشارتدهنده و انذاردهنده فرستادیم؛
با توجه به ظرفیت نحوی «بالحق» در این جمله، چنانکه در نکات ادبی گذشت از این تعبیر میتوان نتیجه گرفت:
هم خدا بحق بود پیامبرش را فرستاد؛
هم پیامبرش بحق بود که خدا او را فرستاد؛
هم خود این فرستادن امر حقی بود؛ و
هم بشارت و انذاری که آورد بشارت و انذار به حق بود.
یعنی هم فرستنده، هم پیامآور، هم محتوای پیام، و هم خود ارسال پیام حق است؛
یعنی اساسا سر و کار مخاطبان دین فقط با حقی است که از جانب حقی توسط حقی به شیوه حقی آمده است.
چقدر جان و روح انسان باید آلوده به باطل و دور از حق و حقیقت دور باشد که در برابر چنین حقی تسلیم نباشد!
۳) «إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فيها نَذيرٌ»
سوال
خداوند در آیهای دیگر میفرماید «وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا في كُلِّ قَرْيَةٍ نَذيرا و اگر فرضاً می خواستیم، حتما در هر قریهای انذاردهنده ای میفرستادیم» این تعبیر ظهورش در این است که چنین نیست که حتما هر قریهای انذاردهنده ای داشته باشد.
این مطلب چگونه جمع میشود با این آیه که میفرماید «هیچ امتی نیست جز اینکه در آن انذاردهندهای گذشت»؟
پاسخ
الف. در نکات ترجمه گذشت که امت جماعتی را میگویند که قصد و هدف واحد و دین واحدی آنها را در کنار هم جمع کرده باشد. این آیه ضابطه فرستادن انذاردهنده را همین دانسته که یک وحدت رویه ای در جامعهای باشد؛ و مقیاس را شهر و منطقه جغرافیایی قرار نداده است. پس اگر صدها شهر و بلکه چند کشور یک وحدت رویهای داشته باشند، یک انذاردهنده برایشان کافی است.
ب. …
۴) «وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فيها نَذيرٌ»
هیچ امتی نیست جز اینکه در آن انذاردهندهای گذشت.
اما این بدان معنا نیست که:
حتما آن انذاردهنده از خودشان برخاسته باشد (نفرمود «منها» بلکه فرمود «فیها») (المیزان، ج۱۷، ص۳۸)
حتما به هر فردی هم انذاردهندهای مستقیما برسد (فرمود «أمت» و نفرمود «فرد، رجل، انسان، یا …»)البته هر فردی از این جهت که در امتی هست و همانند آن امت بر شیوه و آیینی است (تدبر۳)، حتما کسی هست که نسبت بدان شیوه و آیین هشدار داده باشد؛ یعنی منظقا حجت بر همه تمام میشود هرچند معنایش این نیست که لزوما انذاردهندهای سراغ تکتک افراد برود.
ثمره دینشناختی
از مطلب فوق چهبسا بتوان نتیجه گرفت که خداوند خبر داده که هرکس در هر جامعهاش شروع به تحقیق در دین کند، حتما در مسیر تحقیقش انذار و هشدارهایی وجود خواهد داشت که شخص بتواند مسیر درست را بیابد.
شاید بدین جهت است که در اسلام و بویژه در شیعه، برخلاف اغلب دینها و آیینهای رایج در جهان، بر تحقیقی بودن اصول دین اصرار میشود. کسی که حق است و میداند که خداوند راه حق را برای جویندهاش حتما نمایان میسازد، از اینکه مورد تحقیق قرار بگیرد نهتنها پروا ندارد، بلکه استقبال هم میکند.
۵) «إِنَّا أَرْسَلْناكَ بِالْحَقِّ بَشيراً وَ نَذيراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلا فيها نَذيرٌ»
چرا با اینکه پیامبر را هم به عنوان بشارتدهنده و هم به عنوان انذاردهنده فرستاد، اما فقط بر این تاکید کرد که هر جامعهای انذاردهنده دارد؟
الف. چون این دو را در عبارت اول با هم آورد، آوردن یکی برای مخاطب کفایت میکند که هر دو را در نظر بگیرد (الکشاف، ج۳، ص۶۰۸[۵]؛ البحر المحیط، ج۹، ص۲۸)[۶]
ب. با اين كه وظيفهى انبيا بشارت و انذار است، امّا به دليل غفلت مردم، هشدار انبيا بيشتر بوده است. (تفسير نور، ج۹، ص۴۹۲)
ج. مفهوم انذار به نحوی است که شامل بشارت، و بلکه شامل سایر مسئولیتهای پیامبر هم میشود. (جلسه قبل، تدبر۳)
د. …
۶) «إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ»
اگر هیچ امتی نیست مگر اینکه نذیری در آن هست؛
پس معلوم میشود که هرگز زمين از حجّت الهى خالى نبوده است. (تفسير نور، ج۹، ص۴۹۲)
[۱] . قَالَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ وَ الْأُمَّةُ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَلَى وُجُوهٍ كَثِيرَةٍ فَمِنْهُ الْمَذْهَبُ وَ هُوَ قَوْلُهُ «كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً» أَيْ عَلَى مَذْهَبٍ وَاحِدٍ وَ مِنْهُ الْجَمَاعَةُ مِنَ النَّاسِ وَ هُوَ قَوْلُهُ «وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ» أَيْ جَمَاعَةً وَ مِنْهُ الْوَاحِدُ قَدْ سَمَّاهُ اللَّهُ أُمَّةً وَ هُوَ قَوْلُهُ «إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِيفاً» وَ مِنْهُ أَجْنَاسُ جَمِيعِ الْحَيَوَانِ وَ هُوَ قَوْلُهُ «وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ» وَ مِنْهُ أُمَّةُ مُحَمَّدٍ ص وَ هُوَ قَوْلُهُ «كَذلِكَ أَرْسَلْناكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِها أُمَمٌ» وَ هِيَ أُمَّةُ مُحَمَّدٍ ص وَ مِنْهُ الْوَقْتُ وَ هُوَ قَوْلُهُ «وَ قالَ الَّذِي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ» أَيْ بَعْدَ وَقْتٍ وَ قَوْلُهُ «إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ» يَعْنِي الْوَقْتَ وَ مِنْهُ يَعْنِي بِهِ الْخَلْقَ كُلَّهُمْ وَ هُوَ قَوْلُهُ «وَ تَرى كُلَّ أُمَّةٍ جاثِيَةً كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتابِهَا» وَ قَوْلُهُ «وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً ثُمَّ لا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَ لا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ» وَ مِثْلُهُ كَثِيرٌ.
[۲] . و ليعلم أنّ المعنى المذكورة للمادّة المعتلّة بالواو، و قد خلطوا بين هذه المادّة و بين المعتلّة بالياء، و المهموزة فانّ الخلى يائيّا بمعنى الجزّ، و منه المخلاة بمعنى ما يجعل فيه الخلى اى النبات و العشب المجزوز و يعلق على عنق الدابّة. و الخلأ مهموزا بمعنى الاستقرار فيقال خلأ فيه أى لم يبرح مكانه.
[۳] . فرازهای دیگری از این پرسش و پاسخ در جلسات زیر گذشت:
چلسه۴۲، حدیث۱ http://yekaye.ir/67-27-an-naml/
جلسه۸۶، پینوشت۵ http://yekaye.ir/al-araf-007-008/
جلسه۱۳۷، حدیث۲ http://yekaye.ir/ad-dukhan-044-38/
جلسه۱۷۰، حدیث۲ http://yekaye.ir/ya-seen-036-79/
جلسه۲۰۳، حدیث۳ http://yekaye.ir/al-furqan-025-48/
جلسه۳۹۸، حدیث۲ http://yekaye.ir/al-qiyamah-75-40/
جلسه ۴۸۱، پینوشت۲ http://yekaye.ir/al-qalam-68-15/
جلسه۶۰۰، حدیث۴ http://yekaye.ir/al-kahf-18-19/
جلسه۶۲۹، حدیث۳ http://yekaye.ir/al-kahf-18-48/
جلسه ۶۳۰، حدیث۳ http://yekaye.ir/al-kahf-18-49/
[۴] . إِنَّكُمْ لَا تَكُونُونَ صَالِحِينَ حَتَّى تَعْرِفُوا وَ لَا تَعْرِفُوا حَتَّى تُصَدِّقُوا وَ لَا تُصَدِّقُوا حَتَّى تُسَلِّمُوا أَبْوَاباً أَرْبَعَةً لَا يَصْلُحُ أَوَّلُهَا إِلَّا بِآخِرِهَا ضَلَّ أَصْحَابُ الثَّلَاثَةِ وَ تَاهُوا تَيْهاً بَعِيداً إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَا يَقْبَلُ إِلَّا الْعَمَلَ الصَّالِحَ وَ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ إِلَّا الْوَفَاءَ بِالشُّرُوطِ وَ الْعُهُودِ فَمَنْ وَفَى لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِشَرْطِهِ وَ اسْتَعْمَلَ مَا وَصَفَ فِي عَهْدِهِ نَالَ مَا عِنْدَهُ وَ اسْتَكْمَلَ مَا وَعَدَهُ
[۵] . فإن قلت: كيف اكتفى بذكر النذير عن البشير في آخر الآية بعد ذكرهما؟ قلت لما كانت النذارة مشفوعة بالبشارة لا محالة، دلّ ذكرها على ذكرها، لا سيما قد اشتملت الآية على ذكرهما.
[۶] . و اكتفى بذكر نذير عن بشير، لأنها مشفوعة بها في قوله: بَشِيراً وَ نَذِيراً، فدل ذلك على أنه مراد، و حذف للدلالة عليه.
بازدیدها: ۲۸۲