ترجمه
و اما آن پسرک، پدر و مادرش مومن بودند؛ و ترسیدیم که آن دو را با سرکشی و کفر دربرگیرد؛
بازدیدها: ۲۲
تاملاتی درباره تک تک کلمات و آیات قرآن، همراه با نشان دادن احادیث مربوطه
و اما آن پسرک، پدر و مادرش مومن بودند؛ و ترسیدیم که آن دو را با سرکشی و کفر دربرگیرد؛
بازدیدها: ۲۲
اما آن کشتی، از آنِ بیچارگانی بود که در دریا کار میکردند؛ پس خواستم آن را معیوب کنم، چرا که در ورای آنان پادشاهی بود که هر کشتی [بیعیب و نقصی] را به غصب میگرفت.
بازدیدها: ۸۶
گفت این است جدایی بین من و تو؛ به زودی تو را از تأویل آنچه بر آن توان شکیبایی نداشتی، خبر خواهم داد.
بازدیدها: ۱۲۷
پس [آن دو] به راه افتادند؛ تا وقتی که به اهل قریهای رسیدند، از اهالی آنجا طعامی درخواست کردند؛ ولی از اینکه آن دو را مهمان کنند امتناع ورزیدند؛ پس در آنجا دیواری یافتند که میخواست فرو ریزد؛ پس آن را بپا داشت؛ گفت اگر میخواستی، بر آن اجرتی میگرفتی!
بازدیدها: ۲۷
گفت: اگر بعد از آن، از تو در مورد چیزی پرسیدم دیگر مصاحبت مرا نپذیر، که دیگر نزد من عذر [کافی] داری!
بازدیدها: ۱۱
گفت: آیا به تو نگفتم که حقیقتاً تو هرگز در همراهی با من توان شکیبایی نداری؟
ادامه مطلب ۶۵۶) قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطيعَ مَعِيَ صَبْراً
بازدیدها: ۲۴۱
پس به راه افتادند؛ تا وقتی به پسرکی برخوردند و او را کُشت، گفت: آیا فرد بیگناهی را، بدون [اینکه از باب قصاص] کسی [باشد] ، کُشتی؟ واقعا که چیز ناشایستی [به جا] آوردی!
بازدیدها: ۳۳
گفت مرا بر آنچه فراموش کردم مواخذه مکن! و مرا نسبت به کارم در سختی قرار مده!
ادامه مطلب ۶۵۴) قالَ لا تُؤاخِذْني بِما نَسيتُ وَ لا تُرْهِقْني مِنْ أَمْري عُسْراً
بازدیدها: ۹۲
گفت: آیا نگفتم که حقیقتاً تو هرگز در همراهی با من توان شکیبایی نداری؟!
ادامه مطلب ۶۵۳) قالَ أَ لَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطيعَ مَعِيَ صَبْراً
بازدیدها: ۱۰
پس [آن دو] به راه افتادند. تا وقتی که به آن کشتی سوار شدند، آن را سوراخ کرد. گفت آیا سوراخش کردی تا ساکنانش را غرق کنی؟! حقاً به کار ناروایی مبادرت ورزیدی!
بازدیدها: ۴۹