قيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشَفَتْ عَنْ ساقَيْها قالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَواريرَ قالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسي وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ

ترجمه

اختلاف قرائت

نکات ادبی

حدیث

تدبر

۱) فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشَفَتْ عَنْ ساقَيْها قالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَواريرَ قالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسي‏ وَ أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ

انسان وقتی بفهمد که نفمیده به عجز خود پی می‌برد و متوجه ظلم بر خویش می‌شود و آنگاه است که تسلیم پروردگار می‌شود.

۲) أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ:

تسلیم پروردگار شدن زمانی صادقانه است که همراه با امام الهی باشد.

Views: 8

وَ صَدَّها ما كانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّها كانَتْ مِنْ قَوْمٍ كافِرينَ

ترجمه

اختلاف قرائت

نکات ادبی

حدیث

تدبر

در آیه قبل فرمود وی علم داشت (أُوتينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها) اما همان عبودیت غیر خدا و شرک و کفر ورزیدن مانع بود که علمش به ثمر برسد؛ ظاهرا این ‌شبیه حجدوا بها و استیقنتها ظلما و علوا در آیه ۱۴ است و چه‌بسا آنچه موجب می‌شود علیرغم علم و یقین انسان حق را انکار بکند صرفا علو و ظلم نیست؛ بلکه چنانکه در ذیل همانجا هم اشاره شد خود پرستیدن غیر خدا هم یعنی تثبیت شدن در نفهمی و انکار حق!

Views: 0

قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَني أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَريمٌ

ترجمه

اختلاف قرائت

نکات ادبی

حدیث

تدبر

در آیه ۶ این سوره فرمود تو قرآن را مستقیم از حکیم علیم دریافت می‌کنی؛ و «تو» می‌تواند هرکسی باشد که واقعا خود را مخاطب قرآن می‌بیند؛ نه منحصرا شخص پیامبر  اکرم صلی الله علیه و آله و سلم؛‌ یکی از شاهدهایش هم این آیه است: که ببینید: به عاصف بن برخیا هم علمی از کتاب دادیم؛ که این از فضل خداست؛ نه از عدل او؛‌یعنی حاصل تلاش و پاداش عمل انسان نیست؛‌بلکه افاضه‌ای الهی است که البته شرطش ایمان است؛

و ببینید این علمی که خدا می‌دهد چه کارها که از او ساخته است؛ و لذاست که تدبیر انسان را یکسره متفاوت می‌کند.

Views: 0

وَ إِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَناظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ

ترجمه

اختلاف قرائت

نکات ادبی

حدیث

تدبر

تدبیری پیشنهاد کردند؛‌با تحلیل عالی خود (ان الملوک اذا ….؛ که این تحلیل در احادیث هم مورد استفاده قرار گرفته) آن تدبیر را کنار گذاشت و تدبیر دیگری اندیشید؛ این تدبیرش را هم سلیمان بر هم زد و وقتی او را احضار کرد با آوردن تخت وی و نشان دادن قصرش نشان داد که اساسا تدبیرهای دنیوی در قبال تدبیرهای اولیاء الله مفت نمی‌ارزد؛‌تا حدی که او ایمان آورد! در این سوره قرار است انسانها اضطرار و مقام مضطر را بفهمند؛ مضطر کسی است که تدبیری از جانب خود نمی‌بیند؛ به تعبیر دیگر، جایی برای تدبیر خود نمی‌بیند و تدبیرش را یکسره پای تدبیر دوست می‌ریزد و لذا به محض دعا اجابت می‌شود:

افکن این تدبیر خود را پیش دوست          گرچه تدبیرت هم از تدبیر اوست

مثنوی معنوی؛ دفتر دوم بیت ۱۰۶۲

به این مطلب در ضمن داستان ثمود (آیات ۵۰-۵۱ بیشتر خواهیم پرداخت؛ ان شاء الله)

Views: 0

وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ وَ قالَ يا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتينا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبينُ

ترجمه

اختلاف قرائت

نکات ادبی

حدیث

تدبر

در آیه قبل فرمود به داود و سلیمان علم دادیم؛ و اینجا می‌فرماید که سلیمان وارث داود شد.

حضرت صدیقه کبری در جریان غصب فدک در پاسخ آنان که ادعا کردند رسول الله فرموده «نحن معاشر الانبیاء لا نورث ما ترکناها صدقه» به چند آیه از جمله این آیه استشهاد کرد.

نکته ظریفی در این استشهاد هست. ظاهرا روایتی از پیامبر ص بوده که آنها آن را تحریف کردند و به پیامبر ص نسبت دادند. آن روایت این بوده است که: «وَ إِنَّ الْعُلَمَاءَ لَوَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُوَرِّثُوا دِينَاراً وَ لَا دِرْهَماً إِنَّمَا وَرَّثُوا الْعِلْمَ.» و آنان این را تحریف کردند که اصلا پیامبران ارث مالی نمی‌گذارند پس هرچه می‌گذارند باید صدقه داده شود! استشهاد به این آیه بخوبی تحریف آ»ان را برملا می‌سازد: سلمیان قطعا علم از داود به ارث نبرد؛‌زیرا در آیه قبل خداوند صریحا او را در کنار داود اسم برد و فرمود به هر دو علم دادیم؛ پس این گونه نیست که پیامبران صرفا علم به ارث بگذارند و مطلقا غیرعلم به ارث نگذارند. سلیمان از داود ارث برد؛ واضحترین مصداق ارث در اینجا به ارث بردن حکومت است؛‌و اگر کسی حکومت را از دیگری به ارث ببرد قطعا اموال وی را هم به ارث برده است؛ که حکومت بسیار فوق دارایی‌های مادی است و حاکم اجازه تصرف در اصل دارایی‌ها و اعتبار بخشیدن یا سلب اعتبار از مالکیتها دارد.

ضمنا شاهد دیگری بر اینکه دروغگو کم حافظه می‌شود. ۱۲۴۰۰۰ پیامبر داشته ایم که لااقل حکایت دهها وبلکه صدها تن از آنان در میان ملل مختلف ذکر شده است. در کجای تاریخ (حتی یک روایت ضعیف) آمده است که وقتی پیامبری از دنیا رفت اموالش را به وارثانش ندادند و فقرا جمع شدند و اموال وی را تقسیم کردند؟!!! آیا واقعا آنچه پیامبران باقی گذاشتند صدقه بود.

و وقتی کسی شهادت دروغ بدهد خدا او را رسوا می‌کند؛ از کسانی که بر این روایت شهادت داده و در کتب اهل سنت نامش در این شهادت پر است عایشه دختر ابوبکر است؛ و از مسلمات تاریخی این است که وی خانه پیامبر را به عنوان ارث تصرف کرد و این خانه که مدفن پیامبر ص قرار گرفت را خانه خود قرار داد و اجازه داد عمر در آنجا دفن شود و اجازه نداد امام حسن ع در آنجا دفن شود؟ اگر پیامبر ص ارث نمی‌گذارد و ماترک او صدقه است چرا عمر از عایشه اجازه گرفت برای دفن شدن در خانه‌ای که مال رسول الله ص بوده؟

Views: 216

وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ وَ سُلَيْمانَ عِلْماً وَ قالاَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي فَضَّلَنا عَلى كَثيرٍ مِنْ عِبادِهِ الْمُؤْمِنينَ

ترجمه

اختلاف قرائت

نکات ادبی

حدیث

تدبر

در آیه ۶ فرمود قرار است تو مستقیما قرآن را از جانب حکیم علیم دریافت کنی؛ تعجب نکن. ببین که ما مستقیما به داود و سلیمان علم دادیم؛ که مایه برتری آنان بر بسیاری از مومنان شد.

Views: 10

وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدينَ

ترجمه

اختلاف قرائت

نکات ادبی

حدیث

تدبر

دنیاپرستان وقتی حقیقت بر آنها عرضه شود به یقین هم می‌رسند اما این مانع انکارشان نمی‌شود چون اهل ظلم و علوند.

این نکته محوریتی در این سوره دارد و در موقعیتهای مختلف خداوند بر این تاکید می‌کند که فکر نکنید که همه هدایت‌پذیرند و فقط باید قانع شوند. اگر کسی اهل ظلم و یا اهل برتری‌طلبی و در یک کلام اهل فسادانگیزی بود حتی به یقین هم برسد باز انکار خواهد کرد

دقت کنید: علو عطف به ظلم شده است؛ اگرچه محال نیست عطف تفسیری باشد و یا ذکر خاص بعد از عام باشد اما این اندازه می‌توان گفت که تذکری می‌دهد به بدیِ خود علوطلبی، حتی اگر به عمل (ظلم) منجر نشود. اگر روحیه علوطلبی و خودبرتربینی در کسی باشد در مقابل حقیقت یقینی هم انکار پیشه خواهد کرد.

در روایات تاکید شده بر خطر حسادت؛ و اینکه بسیاری از مومنان و فقیهان (=صاحبان فهم عمیق) نیز بشدت در معرض ابتلای به این پلیدی هستند. ظاهرا ریشه حسادت همین برتری‌طلبی است؛ که طبق این آیه داشتن همین روحیه برای مفسدشمرده‌شدن کافی است.

البته شاید علت انکار حق منحصر در این دو (ظلم و علو) نباشد؛ بلکه شهوت هم عامل دیگری برای انکار حق باشد؛‌این نکته‌ای است که چه‌بسا از آيات ۵۴-۵۵ همین سوره قابل استفاده باشد.

و بلکه چه‌بسا خود پرستیدن غیر خدا هم عامل دیگری باشد برای انکار حق چنانکه از آیات ۴۲-۴۳ برمی‌آید: َ وَ أُوتينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ كُنَّا مُسْلِمينَ؛ وَ صَدَّها ما كانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّها كانَتْ مِنْ قَوْمٍ كافِرينَ.

Views: 4

إِلاَّ مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحيمٌ

ترجمه

اختلاف قرائت

نکات ادبی

حدیث

تدبر

آیا این آیه طعنه و کنایه‌ای به حضرت موسی ع دارد که کارهایش در مسر (مشخصا کشتن آن قبطی) ظلم محسوب می‌شد و بدین جهت بود که موسی ع ترسید؟ زیرا:

مقدمه۱: در محضر من هیچ رسولی نمی‌ترسد مگر اینکه قبلا ظلم کرده باشد و بعدا آن را به نیکی تبدیلش کرده باشد؛

مقدمه۲: حضرت موسی ع در محضر خدا ترسید.

نتیجه: حضرت موسی ع قبلا ظلمی کرده بود و البته آن را به نیکی تبدیل کرده بود.

تبصره: عدم منافات این ظلم با عصمت

توجه کنید که این آیات هیچ منافاتی با عصمت ندارد؛ قبلا درباره «ظلم در مرتبه» که با عصمت قابل جمع است توضیح داده‌ام؛ خلاصه‌اش این است که معصوم کسی است که از آ»چه در نگاه عادی و برای همگان گناه ویا حتی مکروه شمرده می‌شود مصون باشد به نحوی که هر عمل او برای دیگران بی‌چون و چرا قابل اطاعت باشد؛ اما در عین حال بالاترین معصومین وقتی در محضر خدا هستند متناسب با نسبتی که با خدا برقرار می‌کنند ظلمی و قصور و تقصیر برایشان فرض دارد (این همه دعاهای اهل بیت که از ظلم و گناه خویش به خدا پناه می‌برند بهترین شاهد بر این مدعاست) و البته آنچه برای او ودر منظر او ظلم است و واقعا هم خود را به خاطر انجام کارش مستحق مجازات می‌بیند، همان عمل عینا اگر توسط ما انجام شود سراسر حسن و ثواب است؛ بنا بر قاعده «حسنات الابرار سیئات المقربین». پس آنان معصومند یعنی هرکاری انجام دهند بر اساس سطح تحلیلی که ما می‌توانیم داشته باشیم سراسر حسن و نیکی است و کاملا قابل پیروی؛ اما در عین حال متناسب با مقام و مرتبه خودشان برخی از کارهایشان متناسب با موقعیتشان در محضر خداوند مصداق ظلم و گناه است در آن مرتبه؛ و واقعا از آن توبه و استغفار می‌کنند)

Views: 0

وَ أَلْقِ عَصاكَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ كَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْ يُعَقِّبْ يا مُوسى لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ

ترجمه

اختلاف قرائت

نکات ادبی

حدیث

تدبر

وقتی در پیشگاه خدا هستی هرچه داری زمین بینداز! در جای دیگر خداوند از حضرت موسی ع نقل می‌کند که موسی گفت این عصایم است  که بر آن تکیه می‌کنم و … . در پیشگاه خدا که تکیه‌گاه عالم است عصا به چه کارت می‌آید. آن را بینداز و ببین در محضر خدا هر چیزی ذاتش هم ذاتش نیست؛ ذات هر چیزی در محضر خدا صرفا همان چیزی است که خدا بخواهد.

Views: 3

فَلَمَّا جاءَها نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَ مَنْ حَوْلَها وَ سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ

ترجمه

اختلاف قرائت

نکات ادبی

حدیث

تدبر

اول تسبیح رب العالمین می‌گوید بعد می‌فرماید انه انا الله؛ شاید می‌خواهد به ما تذکر بدهد نکند گمان کنی که خدا در آن آتش بود؟! یا نعوذ بالله آن آتش خداست؟! حواست باشد او رب العالمین است؛ رب همه چیز جهانها و خود جهانها؛ پس او خودش یکی از افراد ساکن در جهان نیست؛ پس او را از این باورهای بچگانه منزه بدار! و اگر منزه داشتی حالا گوش که انی انا الله.

Views: 2